سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان پاداش را در طاعت نهاده است و کیفر را برابر معصیت تا بندگان خود را از عذابش برهاند و به بهشت خویش راند . [نهج البلاغه]
این نجوای شبانه من است
 
من برگشتم

هوالرئوف            

                                                              سلام

این چند روز مرتب میرفتم حرم ودعا و........میخوندم ولی اون حس وجرقه ای که گاهی به ادم دست میده در من بیدار نشد تا روز شهادت آقا خدا پدر ومادر اقای فاطمی نیا رو بیامرزه عجب قدرت نفوذ کلامی دارند ایشون من قبلا هم تاثیرش رو دیده بودم ولی در حرم یچیز دیگست من اون روز باید از حرم میرفتم بیرون کاری داشتم ولی در حین بیرون رفتن از صحن ها سخنان ایشون رو میبلعیدم واون حسی که منتظرش بودم برای لحظه ای در دلم روشن شد تا مسیری بیرون حرم هم گریه امان نمیداد دلم میخواست بشینم وبلند نشم خوشابه حال اینان که تو نگاه ائمه اطهار علیهم السلام هستند خوش به حال کسایی که با معرفت زیاد به این اماکن مقدس میرند برای من حقیر همین که چشمم به گنبد طلایی حرم اقا بیفته وتوی صحن های حرم مطهر راه برم وبشینم ودعا بخونم یه دنیا ارزش داره اون زیارتها مال ادمهای بزرگه ..... قبل  از اینکه برسیم مشهد چون از قبل جایی رزرو نکرده بودیم من همش نگران بودم نزدیک حرم جا پیدا نشه بعدش همش به اقا میگفتم اقا یه جایی واسه ما نزدیک حرمت نگه دار تا من بتونم مرتب بیام حرم خلاصه تا رسیدیم اولین جایی که رفتیم همون موقع خالی شد پنجره اتاقش به سمت خیابونی بود که هیئتهای عزاداری به سمت حرم حرکت میکردند فقط یه بدی داشت اونم این که ارامش نداشتیم انگار تو بازارر مسگرا خونه خریده بودیم ولی من ترجیحش میدادم به دوری.. قربون اقا برم

روز شهادت امام رضا(ع) یه هیئت از نجف اشرف اومده بودند خیلی خوشگل بود حس خوبی میداد به ادم هر گوشه وکنار صحن های حرم یه عده ادم عزاداری کوچیکی برای خودشون  داشتند از هر طرف میرفتی صدای نوحه وگریه بود که بلند میشد  .     میدونید گاهی با خودم فکر میکردم الان اگه ما معرفت داشتیم به اونچه که دیده  نمیشه چه غوغایی تو حرم برپا بود عزاداری فرشتگان وشاید حتی حضور ائمه اطهار علیهم السلام

اگر ما نامحرم نبودیم چی میشد

جلوی گنبد طلایی روبروی سقاخونه یه پدری فرزند خردسالشو روی دستاش گرفته بود وتوی گوشش چیزی میخوند که خیلی دلم میخواست بدونم چیه ولی وای چهره اون کوچولو محشر بود توجهش مثل کسی بود که به سخنرانی گوش میده که گویا سرتا پاش گوش شده  اگه بغل مادرش بود حتما میرفتم بغلش میکردم یواشکی ازش عکس گرفتم ولی نمیزارم تو وب شاید راضی نباشند

نمیدونم چرا وقتی پا میزارم تو حرم دیگه حرفی برای گفتن ندارم حتی حاجتهامم یجورایی در زمان بی ارزش مبشند ولی خب بیانشون میکردم  ...............

میدونید اقا اینقدر رئوفند که به تمام زوارشون توجه میکنند به خاطر همین نباید از دعا غافل بود وهمینطور درخواست حاجت

ولی درد ودل برخی زوار واشک ریختن برخیهاشون واقعا زیبا بود وبنظرم کسانی خیلی زیبا بنظر میرسیدند که اهسته واروم یه گوشه اشک میریختند بدور از چشم بقیه

مدلهای دیگه هم هستند مثل خانومهایی که چادر به کمر وگردن میبندند وبه قصد انگار جنگ به سمت ضریح حرکت میکنند وبا مشت و کوبیدن بقیه زوار راه باز میکنند که با امام دردودل کنند .............وحتی برخی اقایون البته بدون چادر

امسال به حدی شلوغ بود که توی خیابون هم راه میرفتی مثل زمانی بود که نزدیک ضریح هستی همه با مشت وهل دادن راه باز میکردند من حرکات عجیبی از برخی ادما میدیدم که واقعا جای تعجب داره ..خداروشکر که باری دیگر به من اجازه زیارت امام رضا رو داد وممنونم از اقا امام رضا که مهمون نوازی کردند    براتون دعا کردم  ......راستش اسامیتونو همراه با پیغامهاتون نوشتم توی یه نامه دادم به خانومی که اویزون شده بود به  ضریحی که در دارالاجابه هست که بندازه داخل ضریح ( ضریح بالا خیلی شلوغ بود ومن نمیتونستم برم)

3تا عکس از هیئت نجف اشرف در ادامه مطلب گذاشتم()

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط رز 87/12/9:: 4:48 عصر     |     () نظر
درباره

این نجوای شبانه من است


رز
دعا کنید آدم بشم ووووعاقبت بخیر وبا عشق امام حسین از دنیا برم
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
عاشق آسمونی
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
این راه بی نهایت
یک نکته از هزاران
سرچشمه همه خوبیهـا مهـدی (عج) است
آرشیوی متنوع از مسائل روزمره
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
منطقه آزاد
نور
تاریخ مصرف یا بهتره بگم تاریخ بی مصرف
سیاه مشق های میم.صاد
شهید شلمچه
همای رحمت
ولایت دات کام
گلی از بهشت
مائــده الهی
کشکول
صاعقه
دید
ღஜღ
هدایت قرآنی
حقوق خانواده
بچه های خاکریز
پاورقی
Sea of Love
کوه های استوار
زندگی کاروانی
...صدا کن مرا
شهد
حضور،آماده پاسخگوئی به سؤالات و شبهات شما
...افسانه نیست
پری دریایی
**قافله نت**
داستان نویس
داستان زندگی من
دکتر علی حاجی ستوده
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
شاخه نبات
عمارگراف
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
من و تو
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
روانشناسی _ مطالب جالب
*ای غایب از نظر به خدا می سپارمت*
عشق بی انتها
بانوی آفتاب
***خانوم کوچولو***
میخ در
عصر احتمال
من هیچم
حدائق ذات بهجة
منطقه آزاد چابهار
آینده ی سبز
فانوس
دستان خالی
یک نکته از هزاران
حسن تنهاترین سردار دنیاست
گمبرون
مشکوه(مهمترین اتفاقات زندگی شخصی من!)
خانه ای که دیوار ندارد
کلاغ سیاه
همه چیز درمورد صلوات
منتظران دل شکسته
هدی
ترامیخوانم
استاذنا
شهدا برای ما حمدی بخوانید
اتش ودوزخ
عدالتخواه
چراحجاب
منتظر
سرداب
قافله شهدا
عقل نوشته های یک دانشجو
نوشته های یک ناظم
خاک بهشت
سایت شخصی رهبر بختیاری
یادداشت های یک طلبه
سید
چشم خدا
دست هنری اصفهانی
سایت مشاوره رایگان علوم پرستاری
وعده حتمی خدا
خانم کوچک وپلیدیهای مادرشوهر من
تینا
کافه ترانزیــــــــت
فــردا
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ